دارالترجمه رسمی در اردبیل دادگستری وزارت خارجه مترجم رسمی

متخلفان ترجمه رسمی در اردبیل نسبت به مدارک شما مسئولیتی ندارند. مدارک خود را به دلال جماعت تحویل نفرمایید.

دارالترجمه رسمی شهریار تبریز با مترجمی دکتر اسدزاده مدارک شما را به نحو صحیح و در زمان مقتضی ترجمه می نماید.

دارالترجمه رسمی در اردبیل دادگستری وزارت خارجه مترجم رسمی

04133352170    —  04133364268    —  04133348001

موبایل و واتساپ: 09143321675

09143321864

آدرس: تبریز- آبرسان-  نبش کوچه مهرگان سوم- برج سفید- طبقه 5- واحد دی

کدپستی: 5165691917

 

دارالترجمه رسمی در اردبیل دادگستری وزارت خارجه مترجم رسمی

اطلاعاتی درباره ترجمه رسمی در کشور ایالات متحده آمریکا

کدام مدارک باید به انگلیسی ترجمه شوند؟

هر مدرکی که دولت آمریکا برای یک کارت سبزنیاز دارد باید به انگیسی ترجمه شود- جایی که مدارک

بعضی از این مدارک به شرح زیر است:

  • شناسنامه ( این مورد در ترجمه بیشتر است)
  • سند ازدواج
  • مدارک طلاق (اگر قبلا ازدواج کرده اید)
  • ثبتهای بلیسی
  • موارد بانکی

توجه: ترجمه ‍‍‍ ‍‍‍‍باسبورت به انگلیسی نیاز نیست.  اگر مطمین نیستید که یک مدرک  نیاز به ترجمه دارد همیشه از مشاور خدماتی خود یا وکیل مستقل سوال کنید . همچنین جدول دوسویگی را برای این اطلاعات میتوانید کنترل کنید.

مهم: نامحدودیت ؛ باعث افزایش تقاضا REFs  در مدارک چند زبانه شده که با وجود اینکه مدارک  چند زبانه شامل انگلیسی میشود تا چند ماه میتواند در بکارگیری تاخیر داشته باشد.

برای یک لیست کامل با جزيبات  لطفا راهنمای Boundless  را برای مدراک مورد نیاز برای یک کارت سبز بر ‍بایه ازدواج مطالعه فرمایید.

چه کسی برای ترجمه یک مدرک خارجی به زبان انگلیسی معتبر است؟

هر فردی که خودش را در اتگلیسی و زبان اصلی مدرک ( مثل ماندارین یا اسبانیایی) مسلط میداند میتواند مترجم معتبر باشد.( برای یک توضیح کامل نیازهای گواهی لطفا زیر را توجه کنید.)

اگرچه اطلاعات رایج قانون به شما یا همسرتان این اجازه را میدهد که مترجم خودتان باشید- اگر شما میتوانید گواهی دهید که در هر دو زبان مسلط هستید- تصمیم برای قبول کردن یک ترجمه انگلیسی گواهی شده همیشه در صلاحدید اداره مهاجرتی با مرور مدارک شما میباشد. بنابراین این یک نظر خوبی است که از خدمات ترجمه حرفه ای کمک گرفته شود یا یکی از دوستان یا اعضای خانواده با مهارت ترجمه کمک گرفته شود تا از تاخیر یا هر مشکلی در رابطه با کار کارت سبز شما اجتناب شود.

بعضی از سفارتهای آمریکا و کنسولگریها  مترجمهای مور تایید را به آزانس های مطمینی محدود می کنند. برای مثال سفارت آمریکا در آتن؛ ترجمه های وزارت یونان را  در آتن ؛ یونان یا دفتر خارجی قبول می کند.( مطمین باشید که موارد لازم را از سفارت آمریکا یا کنسولگری در منطقه خودتان قبل از ثبت نهایی در خدمات کنترل کرده باشید.)

دارالترجمه رسمی در اردبیل دادگستری وزارت خارجه مترجم رسمی

 

آیا ترجمه نیاز به تایید در دفتر رسمی اسناد دارد؟

قوانین رسمی دولت  نیاز به تایید ترجمه در دفتر اسناد رسمی ندارد.

بیشتر مدارک و اسناد ‍‍بشتوانه همراه با ترجمه های ضروری بعنوان اولین بسته استفاده ازکارت سبز تقدیم میشود. در هر صورت شما نیاز دارید که مدارک خود را در مراحل بعدی دوره استفاده از کارت سبز تقدیم کنید؛ همچنانکه دولت سوالات اضافی را از طریق  RFE  درخواست بروف  می فرستد. وقتی که شما برای مصاحبه کارت سبز حاضر میشوید کبی های اصل از مدارک خود را که شامل ترجمه میشود را میاورید.

هزینه یک ترجمه چقدر است ؟

اگر شما یک دوست یا عضوی از خانواده برای ترجمه آزاد ندارید قیمتها بطور قابل توجهی با توجه به منطقه؛ خدمات فراهم شده و تعداد مدارک و بیچیدگی  آنها متفاوت هستند. در آمریکا ۲۰ تا ۴۰ دلار هر صفحه برای خدمات حرفه ای ترجمه غیر متداول نیست ( در زیر فراهم کننده ترجیحی  ما را مطالعه کنید).

با نبود محدودیت؛ شما یک  وکیل مستقل مهاجرتی در دسترس دارید که کارکرد شما را مرور کرده و سوالات شما را جواب میدهد. در مورد اینکه بدون محدودیت چه مواردی بدست میاورید و یا کارکردتان بیشتر بدانید.

دارالترجمه رسمی در اردبیل دادگستری وزارت خارجه مترجم رسمی

 

ترجیحی

معنی “گواهی میشود”  چیست ؟

نترسید! اگرچه دولت نیاز به مدرک ترجمه شده دارد که “گواهی شود”؛  این به شخصی نیاز ندارد که ترجمه را رسما  در خدمات ترجمه اعتبار دهد . بعبارت دیگر ترجمه نیاز نیست که حرفه ای باشد؛ فقط در انگلیسی و زبان خارجی که مدرک شما در اصل نوشته شده مسلط باشد.

برای اینکه یک مدرک “گواهی شود” در نظر گرفته شود؛ شخصی که آنرا به انگلیسی  ترجمه کرده باید یک نامه رسمی بنویسد که نحوه شروع اینچنین باشد که آنها: 

  • برای ترجمه مدرک معتبر است زیرا آنها در هر دو زبان انگلیسی و زبان اصلی مدرک مسلط هستند.
  • آنها مدارک را بطور صحیح و کامل به بهترین نحو ترجمه کردند.
  • دارالترجمه رسمی در اردبیل دادگستری وزارت خارجه مترجم رسمی

 

بعلاوه؛ نامه باید شامل اطلاعات مترجم باشد:

  • نام کامل
  • آدرس
  • امضا
  • تاریخی که نامه نوشته شده

شما باید نامه گواهی را با ترجمه ها و فتوکبی های مدارک ترجمه نشده ارایه دهید.

نمونه ای از نامه گواهی

گواهی توسط مترجم

من (اسم کامل) گواهی می دهم که من در انگلیسی و (زبان خارجی ) (روان یا در حد مکالمه )هستم و اینکه مدرک بالا/ بیوست شده یک ترجمه صحیحی از بسته مدرک با عنوان ( اسم مدرک) میباشد.

امضا

تاریخ

اسم کامل مترجم

آدرس مترجم

برای مطمین شدن از صحت و اجتناب از مشکلات کارکرد کارت سبزتان بر بایه ازدواج؛ بهتر است که خدمات را به یک مترجم متشخص و حرفه ای واگذار کنید ترجیحا کسی که در ترجمه مدارک به منظور مهاجرت تجربه دارد ( فراهم کننده ترجیحی را در بالا مطالعه کنید).

موقعیتهای خاص- دارالترجمه رسمی در اردبیل دادگستری وزارت خارجه مترجم رسمی

 

مدرک شما یک  نسخه کوتاه و مختصری از اصل است.

اگر شما نیاز به درخواست مدرک رسمی از یک آژانس دولت یا رسمی دارید؛ میتوانید یک نسخه مختصر از مدرک را دریافت کنید. این یک انجام کار متداول در کشورهایی است که مدارک را فقط با اطلاعات مربوطه به اداره یا دولت خودشان بطور اصل صادر می کنند. نسخه مختصر شده اطلاعات اضافی را حذف می کند.

تا زمانیکه توسط یک مرکز رسمی آماده شود و تمام اطلاعات لازم را برای تصمیم گیری روی کارکرد کارت سبز دارد. USCIP و حوزه ایالت یک نسخه کوتاه رسمی قبول می کنند. ( برای مثال ترجمه یک شناسنامه مورد قبول اقتباس شده بطور کامل والدین شما را تشخیص می دهد؛ در حالیکه دولت بیشتر یک شناسنامه  اقتباسی را که فقط اسم شما و تاریخ و مکان تولد را لیست کرده رد می کند.). داشتن یک ترجمه منصفانه  از کل مدرک مهم است در هر حال که نسخه رسمی اقتباسی است- مترجم اجازه ندارد که خودسرانه اختصار داشته باشند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دارالترجمه رسمی در اردبیل دادگستری وزارت خارجه مترجم رسمی

درباره اردبیل

اَردَبیل (نام باستان: آرتاویل ) یکی از کلان شهرهای ایران و مرکز استان اردبیل در شمال غربی این کشور است. این شهر در قبل و پس از اسلام مرکز آذربایجان بوده است.

شهرت و اهمیّت اردبیل تنها از آن جهت نیست که چند تن از پادشاهان ایران آن شهر را قرارگاه خود ساختند، بلکه از آن لحاظ است که سر حلقه فرقه صفویه، شیخ صفی‌الدین اردبیلی، از این جا برخاست و در همین‌جا به خاک سپرده شد.

با ظهور شیخ صفی‌الدّین و خاندان صفوی، اردبیل اعتبار ویژه‌ای یافت، به طوری که این شهر در زمان تیمور، دارالارشاد و در زمان سلاطین صفوی با عنوان دارالامان از جایگاه خاصّ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برخوردار گردید. حکومت صفوی بسیاری از هرج و مرج‌ها را که در ایران وجود داشت، برانداخت و یک حکومت دینی و مذهبی را پایه‌گذاری کرد که به گفته بسیاری از کارشناسان تاریخ، تشکیل دولت یکی از مهم‌ترین وقایع تاریخ ایران به شمار می‌آید.

واژهٔ اردبیل یک واژه ایرانی است که ریشه در اوستایی دارد که از واژه «آرتا» (به‌معنی مقدس که در فارسی میانه تبدیل به «ارد» شده‌است و در کلماتی نظیر اردشیر، اردوان ، اردستان، اردکان آمده‌است) و «ویل» به معنی شهر تشکیل شده‌است. وسعت این شهرستان ۳۸۱۰ کیلومتر مربّع است و چهرهٔ عمومی شهرستان اردبیل متأثّر از ارتفاعات کوهستان‌های ساوالان (سبلان)، باغرو (تالش) و بزغوش است که این عوامل طبیعی سبب محصور شدن آن شده‌اند. اردبیل از مناطق با اهمیّت ایران به شمار می‌آید و دارای آثار و ابنیّه تاریخی و جاذبه‌های طبیعی بسیار زیادی است.

جغرافیا اردبیل

شهر اردبیل در میان دشتی با همین نام در ارتفاع ۱۵۰۰متری از سطح دریا و در میان کوه‌های باغرو (تالش) و سبلان در شمال غرب فلات ایران جای گرفته و دارای زمستان‌های سرد و تابستان‌های معتدل است.

مشاهیر اردبیل

شیخ صفی‌الدین اردبیلی: نیای بزرگ دودمان صفویان از سادات بومی اردبیل است.
شاه اسماعیل صفوی: اولینشاه؛موسس و بانی سلسله صفویه.
الهی اردبیلی: جلال‌الدین حسین بن شرف الدین عبدالحق اردبیلی متخلص به الهی، شاعر، متصوف، متکلم، فقیه و ریاضی‌دان بزرگ اسلامی در دهه هشتم و نهم هجری.
مقدس اردبیلی: از علما و فقهای شیعه امامیه در قرن دهم هجری.
حاج باباخان اردبیلی: سیاست‌مدار ایرانی در دورهٔ جنبش مشروطه بود.
صدرالممالک اردبیلی: از شاعران ترکی سرای و همچنین فارسی سرای دوره قاجار.
سید عبدالکریم موسوی اردبیلی: از مراجع تقلید شیعه ایرانی، رئیس سابق دیوان عالی کشور و دانشگاه مفید قم.
رحیم علی‌آبادی: کشتی‌گیر ایرانی و سومین مدال آور کشتی فرنگی ایران در رقابتهای قهرمانی جهان.
علی دایی: بازیکن و سرمربی سرشناس فوتبال ایران.
کریم انصاری فرد: از بازیکنان فوتبال ایران.
نصرالله ناصح پور: از استادان ردیف‌های آواز ایرانی و از اعضای هیئت مدیره خانه موسیقی ایران.
غفور جدی اردبیلی: سرلشکر خلبان ایرانی.
جواد علیزاده: کارتونیست و کاریکاتوریست ایرانی و مدیرمسئول، صاحب امتیاز و سردبیر مجله طنز و کاریکاتور.
حسین رضازاده: ملی‌پوش سابق تیم ملی وزنه‌برداری ایران و از اعضای شورای شهر تهران.
فرهاد قائمیان: بازیگر سرشناس سینما و تلویزیون ایران.
سلیم مؤذن‌زاده اردبیلی: از مداحان مشهوراهل بیت.
رحیم مؤذن‌زاده اردبیلی: اذان گوی مشهور ایرانی و تاریخی جهان اسلام درآواز بیات ترک و در گوشه روح الارواح است.
علی نیکزاد: سیاستمدار و وزیر راه و شهرسازی سابق دولت محمود احمدی‌نژاد.
جابر عناصری: استاد و شاهنامه‌پژوه، ایران‌شناس و تعزیه‌شناس ایرانی.
بابا صفری: مولف و تاریخ‌نگارایرانی بود که کتاب اردبیل درگذرگاه تاریخ از اوست.
ناصر چشم‌آذر: موسیقی‌دان، آهنگ‌ساز و تنظیم کننده ایرانی است.
ودود مؤذن: نقاش، خواننده و نوازنده و پیکرتراش ایرانی است.
محمدرضاحسین زاده: مدیر عامل بانک ملی ایران
عبدالرحمن عالم: استاد برجستهعلوم سیاسی دانشگاه تهران و صاحب آثار ارزشمند در زمینه علم سیاست می باشد.

غذاهای سنتی شهر اردبیل

از غذاهای سنتی اردبیل می‌توان به یرآلما کبابی. کباب شیشلیک، آلبالو پلو، لپه خورشت، اوماج آشی، آش دوغ، سوتلی آش، یارما آشی، بزباش، پیچاق قیمه، تاس‌کباب، ترحلوا، دومه کباب، باستیرما پلو، ترشی‌قرمه، چیغیرتما، حلوای سیاه، حلوای زرد، حلوای زنجبیل، خشیل، خورش قاتق، ساج‌ایچی، سوغان‌سو، قرمه‌سبزی، قویماق، قیساوا، قیقاناق، کوفته، لونگی و هرا اشاره کرد.

آداب و رسوم اردبیل

بازی ها

دارالترجمه رسمی در اردبیل دادگستری وزارت خارجه مترجم رسمی

گیزلین پاچ
معادل فارسی این کلمه “قایم موشک بازی” است و ترتیب بازی نیز تقریبا به همانگونه می باشد . در این بازی دسته ای از کودکان یک نفر را از بین خود وادار به بستن چشم یا روی کردن بدیوار می نمودند. آنگاه خود بی سر و صدا و به نحوی که او در نیابد از کنار وی دور شده هر یک در جائی پنهان می گشتند دقایق بعد آنکه چشمش بسته بود با صدای بلند داد می زد “گیزلین پاچ و گلدیم قاچ” و بلافاصله در پی جستجوی آنها به اینطرف و آنطرف می رفت و در یک مدت متعارف اگر موفق یافته یکی از آنها را پیدا می کرد برنده می شد و الا بچه ها از مخفی گاه خود در آمده به محل اولیه باز می گشتند .

گیرجنه بازی
گیرجنه به معنی فرفره در زبان فارسی امروزی است و مراد از آن جسمی است که بدور خود می چرخد . این کلمه در اردبیل و در معنی خاص به تکه چوبی گفته می شد که خراطها آنرا به شکل استوانه و به قطر تقریبی سه تا چهار سانتی متر و ارتفاع هفت تا هشت سانتیمتر می تراشیدند و یک قاعده آنرا بشکل مخروط در می آوردند .

وسیله بازی غیر از گیرجنه “قمچی” بود و آن عبارت از ترکه ای از چوب بود بطول تقریباً نیم متر که بر یک سر آن نواری از پارچه و قماش یا نخ کنفی و غیره می بستند و طول این نوار به درازای چوب قمچی انتخاب می کردند. گیرجنه را بر روی نوک تیز آن با دست و در روی زمین صاف می چرخانیدند و سپس برآن می زدند و بدین طریق آنرا به چرخش وا می داشتند و چه بسا که ساعتها خود را با آن سر گرم می ساختند .

چلینگ آغاج

نام فارسی آن “الک دولک” است ولی طرز بازی آن دو در اردبیل و تهران با هم فرق داشت . وسیله این بازی دو تکه چوب دستی یکی بطول تقریبی ۷۵ و دیگری ۲۰ سانتیمتر بود که اولی را “آغاج” بمعنی چوب و دومی را “چلینگ” می گفتند . این بازی در اردبیل دو مرحله داشت “توخماغی” و “یانی” در قسمت اول بازی که نوبت بازی با او بود آغاج را از یک سر در کف دست طوری می گرفت که دو سه سانتی متر آن در بالای دست و بقیه در زیر دست او رو به پائین قرار گیرد آنگاه چیلینگ را بر روی آن دست و پشت بر آمدگی چوب می گذاشتند و سپس آنرا به هوا می انداختند و با پائین چوب محکم می زد .

تکسن جوت

با خوراکیهائی مثل نخود چی و کشمش صورت می گرفت و یکی از بازیکن ها از آنها را در مشت بسته خود گرفته از دیگری می پرسید “تک سن جوت” یعنی تعدادی که در دست اوست طاق می باشد یا جفت ؟ اگر جواب طرف با آنچه که در مشت او بود مطابق در می آمد برنده می شد و آن مقدار نخود چی یا کشمش را که در دست وی بود از او می گرفت . اما اگر جواب او با آن مطابق در نمی آمد بازنده می شد و به همان تعداد از آن خوردنی به وی می داد .

گلین و بیگچه

مهمترین بازی آنها عروسک بازی بود که بنام “گلین” می نامیدند . گلین در زبان ترکی بنام “عروس” است و در عمل به مجسمه های بخصوصی گفته می شد که به شکل عروس می ساختند . در قدیم خود دخترها آنها را می ساختند و گاهی هنر قابل تحسینی در این باب از خویش نشان می دادند و عروسکهای می دوختند که در حد خود از بهترین آنهائی می شدند که انسان می تواند با دست و با مواد اولیه بسازد.

مواد لازم برای ساختن ساده ترین آنها سر شاخه های نازک چوب و یپبه و چیتهای رنگارنگ بودند دو تکه چوب را بشکل صلیب و به اندازه ای که می خواستند با نخ به هم می بستند . آنگاه در قسمت بالای آن با پنبه و گاهی با گذاشتن دگمه صورتی بشکل دایره ترتیب می دادند و برای زیبائی روی آن پس از نقاشی پرده خارجی قلوه گوسفند را که پرده شفاف و حاکی ماوراء بود و بنام “بوئرگ” خوانده می شد می کشیدند.

بش داش

نحوه بازی چنین بود که یکی از آنها که نوبت بازی با او بود پنج سنگ مزبور را در کف دست گذاشته همه را با هم رو به بالا در هوا می انداخت و بلافاصله پشت همان دست گذاشته همه را با هم رو به بالا در هوا می انداختند و بلافاصله پشت همان دست را برای گرفتن آنها در مسیر سقوط آنها قرار می داد .

اگر سنگها ولو یکی از آنها در پشت دست قرار می گرفت همانها را بهمان شکل باز در هوا می انداخت و این بار با کف دست آنها را می گرفت در حرکت سوم و چهارم و پنجم هم سنگها را در زمین می ریختند و یکی از آنها را برداشته به هوا می انداختند و تا گرفتن آن سنگهای روی زمین را ابتدا دو تا دو تا بعد سه تا و یکی و بالاخره هر چهار تا را یکجا از زمین برداشته با همین دست که سنگها در آن بود سنگی را که از هوا پائین می آمد می گرفتند.

دارالترجمه رسمی در اردبیل دادگستری وزارت خارجه مترجم رسمی

اگر موفق باین کارها نمی شدند خودشان می مردند و بازی را تحویل طرف می دادند . در مرحله ششم نوبت تعویض سنگها بود بدین معنی که سنگها را همچنان در زیر زمین می ریختند و یکی را برداشته به همان شکل به هوا می انداختند و تا گرفتن آن یکی از سنگها را برمی داشتند . در نوبت دوم که سنگها را به هوا می انداختند آنرا که از زمین برداشته بودند با یکی از سنگها که در زمین بود عوض می نمودند و بدین طریق پس از آنکه یک یک آنها را تعویض می کرد مرحله هفتم بازی آغاز می گردید.

در این مرحله هم سنگها را به زمین ریخته یکی را برمی داشتند . آنگاه دو انگشت بزرگ و ابهام را بصورت دروازه ای در مقابل آنها می گذاشتند و در فاصله ایکه سنگ برداشته شده را که به هوا انداخته بودند ، بگیرند . سنگهای روی زمین را یک یک با دست دیگر زده از آن دروازه می گذرانیدند . در مرحله هشتم سنگها را در کف دست گذاشته یکی را به هوا انداختند و تا گرفتن آن سنگهای دیگر را یکجا روی زمین می گذاشتند و با ر دیگر آن سنگ را که گرفته بودند به هوا انداخته تا پایین آمدن آن چهار سنگ دیگر را یکجا از زمین برداشته و سنگ به هوا انداخته شده را نیز می گرفتند . اگر این مراحل بپایان می رسید آن یکی برنده می شد و هر گاه در وسط بازی با اصطلاح خودشان می مرد بار دیگر که نوبت به او می رسید از همانجا که مانده بود بازی را تعقیب می نمود .

پوشاک سنتی (لباس های محلی) اردبیل

در برخی از مناطق این استان چون منطقه مغان و ارسباران ، درمیان عشایر کوچ نشین و میان روستاییان استفاده از لباس های محلی توسط مردان و زنان عمومیت دارد . لباس های محلی ایل شاهسون و ارسباران یکی از مهمت ترین جاذبه های فرهنگی به شمار می آیند. مردان ایل پوشاک اختصاصی ندارند . پوشاک آنها کت وشلوار و کلاه ( معروف به کپی یا کلاه ترک دار و نظیر کلاه مردان گیلان ) می باشد .
پیراهن زنان ایل شاهسون از رنگ های متنوع و شاد تشکیل شده و بلند است .
تنبان شلیته ای است که زنان می پوشند و شبیه تنبان های بانوان گیلان ، بختیاری و قشقایی است . جلیقه زنان شاهسون را پارچه های دوخته شده بدون آستین تشکیل می دهد .

موسیقی سنتی

موسیقی محلی استان اردبیل در قالب موسیقی اصیل آذربایجان به عنوان یکی از انواع موسیقی غنی شرقی ، برگرفته از حقایق تاریخی و فرهنگی این خطه است . موسیقی محلی اردبیل در دو گروه موسیقی ردیفی یا مقام وموسیقی عاشیقی تقسیم می شود. در اردبیل نوازندگان زن را سازاندا و نوازندگان مرد را عاشق مطرب می نامند .

از ابزار موسیقی این استان می توان به قاوال که همان دایره آذربایجانی است . بالابان (سازی بادی که چون برای نواختن بن دو لب قرار می گیرند ( به فارسی بالبان و به آذری بالابان ) تار (از سازهای ذهی است که با زخمه نواخته می شود ) دهل ( همان ناقارای آذری‌) دف کیمیانجا (کمانچه ) و … اشاره کرد.

خواستگاری رسمی و عقد خوانی در اردبیل

پس از آنکه دختری مورد پسند قرار می گرفت اقدام به خواستگاری رسمی می شد . علامت قبول ازدواج از طرف خانواده دختر چای شیرین بود و در این روز از اقربای دختر هم عده ای بدین مجلس که به “شیرنی ایچدی” معروف بود ، دعوت می شدند . در این مجلس میزان مهریه و شرایط طرفین و تاریخ عقد مشخص می شد نامزدی رسمی وقتی صورت می گرفت که مراسم مخصوصی به نام “شال اوزوک” انجام یابد اوزوک لفظ ترکی و به معنی انگشتری است و شال به همان معنائی است که در زبان فارسی نیز مصطلح است.

عقدخوانی

بین نامزدی و عقد خوانی مدت زیادی طول نمی کشید و از کسان طرفین برای مجلس عقد دعوت می شد و این دعوت غالباً از مردان مسن و میانسال به عمل می آمد . عقد خوانی در خانه دختر به عمل می آمد ولی مخارج آنرا خانواده پسر بر عهده داشت . وقتی که صیغه عقد جاری می شد مجلس در سکوت عمیق و روحانی خاصی فرو می رفت و همه به جملات خوانندگان صیغه توجه می کردند . عروس در اتاق دیگری که او را بر روی ظرف مسینی می نشاندند و در وسط پارچه ای که در بالای سر او گرفته بودند . دو تکه قند را به هم می سائیدند چون صیغه به پایان می رسید همه مبارکباد می گفتند . آنگاه با چای و شیرینی از حضار پذیرائی می کردند .

پارچه کسدی

قبل از بردن عروس به خانه بخت جشن دیگری گرفته می شد که مختص زنها بود . مراد از این جشن آن بود که کسان طرفین دور هم بنشینند و لباسهای عروس را بریده و بدوزند . ولی در طول زمان این کار صورت تشریفاتی به خود گرفته مبدل به یک جشن رسمی برای نشان دادن لباسها و زینت آلات عروس به دیگران شده بود .
در آن مجلس ، که در خانه عروس برگزار می شد . سازنده ها یعنی خوانندگان و نوازندگان زن دعوت می شدند و با پذیرائی های گرم جشن می گرفتند و در ضمن آن لباسها و زینت آلاتی را که خانواده داماد برای عروس آورده بودند به مهمانان نشان می دادند . فردای آن روز کسانی از نزدیکان داماد به اتفاق خیاط به خانه عروس می آمدند و قسمتی از پارچه ها را بریده برای روز عروسی لباس می دوختند .

حنا گجه سی

حناگجه ، شبی بود که فردای آن عروس را به خانه داماد می بردند . این جشن هم در خانه عروس و هم درخانه داماد گرفته می شد . حنا گجه خانه عروس مخصوص دختران و زنان جوان بود اینان ، از هر دو خانواده ، از بعد از ظهر آنروز به خانه عروس دعوت می شدند و با او به حمام می رفتند و غروب برگشته در خانه عروس جشن می گرفتند و چون به دستهای عروس حنا می بستند از این رو آنرا حنا گجه یعنی شب حنا بندان می گفتند . جشن خانه داماد هم با شرکت پسران جوان برگزار می شد و دوستان و همسالان وی در آنجا گرد آمده با او به حمام می رفتند .

شب عروسی

بردن عروس به خانه داماد غالباً بعد از غروب صورت می گیرد . در زمانهای قدیم بعضی از خانواده ها عروس را با اسب بخانه داماد می بردند ولی بعد ها درشگه جانشین اسب شد و امروزه از ماشین استفاده می کنند . بعد از ظهر روزی که غروب آن عروس به خانه داماد می رفت جهزیه او را به اضافه لباسها و تحفه هائی که از روز نامزدی به بعد برای او آورده بودند ، به خانه داماد می بردند . عروس را مشاطه آرایش می داد و هنگام رفتن او به خانه داماد چادری به سرش می انداختند و زنهای مسنی از خانواده او وی را همراهی می کردند.

یکنفر” ینگه” هم همراه آنها می شد تا آداب و مراسم به حجله رفتن عروس را به وی بیاموزد و در برابر کینه توزی احتمالی از او مراقبت کند . موقع رفتن عروس پدر وی ، و در صورت نبودن او برادربزرگ یا عموی او ، دم در خانه دعای خیر می داد و خوشبختی او را آرزو می کرد . در خانه داماد معمولاً شام تهیه می شد و از مردان و زنانی از بستگان طرفین دعوت به عمل می آید . رسم براین بود که داماد سه تا سیب به پشت عروس بزند و به سر او نقل و نبات بریزد و پول نثار کند . در مدخل راهروی ساختمان مجموعه یا طشت مسین می گذاشتند تا عروس از روی آن بگذرد و مثل مس در آن خانه محکم بماند .

ترک پلو

فردای شب عروسی برای ناهار عروس غالبا مادرش “قویماق” می فرستاد و برای شام او نیز از خانه پدرش ترک پلو می آوردند . ترک غذای مخصوصی است و آن پلویی است که با زعفران و شکر و روغن مثل کته پخته می شد . پلو را نیز گاهی با دو یا سه خورش می پختند و همه آنها را با دیگ و ظرفهائی که در آنها پخته بودند ، می فرستادند. فرستادن ترک پلو هم دارای تشریفاتی بود و در خانه عروس برای شرکت در این مراسم از جمعی از نزدیکان دعوت می شد . هم چنین کسان داماد از اقربای نزدیک خود برای صرف این غذا دعوت می کردند.

اوز آشدی

عروس از ساعت ورود روی خود را از دیگران ، یعنی مردان و زنان خانواده شوهر ، می پوشانید و روز اول برای آنکه نزد مادر شوهر یا خواهران وکسان داماد چادر از سر او بردارند هریک از آنها چیزی به وی هدیه می دادند . این هدیه بسته به تمکن مالی خانوادگی فرق داشت و در خانواده های متمکن سکه طلا بود و آنرا “اوز آشدی” می گفتد یعنی رونما.

بنده تخت

چون انتظار ورود مهمان برای خانواده داماد درمدت یک هفته و ده روز اول کار مشکلی بود لذا بعدها روز سوم عروسی را با اصطلاح عوامانه بنده تخت که تحریف شده عبارت “بانو به تخت” است بدین کار اختصاص دادند و بعد از ظهر آنروز را به طور رسمی برای پذیرائی از مهمانان مشخص ساختند .

دارالترجمه رسمی در اردبیل دادگستری وزارت خارجه مترجم رسمی

ایاغ آشدی

پس از پایان این قبیل مراسم ، عروس و داماد به قصد بازدید به خانه های منسوبان و دوستان خود می رفتند. بعد از این بازدیدها تشریفات ایاغ آشدی آغاز می شد و آن عبارت از مهمانی هائی بود که خویشان و دوستان عروس و داماد ، متناسب با درجه نزدیکی که با آنها داشتند ، به افتخار آنان ترتیب می دادند و از خانواده های طرفین نیز دعوت می نمودند .

ادبیات بومی اردبیل

زبان و گویش اردبیل

قبل از مهاجرت آریایى‏ها به ایران، زبان مردم اردبیل، زبانى بومى بوده است. پس از استقرار مادها در اردبیل، زبان اوستایى در این استان رایج میگردد. در دوره هخامنشیان زبانى فارسى وارد این استان مى‏شود البته مردم این سرزمین زبان آذرى که آمیخته‏اى از زبان مادى و بومیان اردبیل بوده تا دوره اشکانیان و سلوکیان نیز حفظ میکنند.

بعد از حمله اعراب به ایران، زبان عربى در این سرزمین گسترش مى‏یابد و زبان فارسى کم‏کم رایج می ‏شود. در دوره صفویان نیز مردم این استان به زبان آذرى تکلم میکرده‏ اند. با آمدن ترکان به ایران و استقرار آنها در اردبیل کم‏کم زبان ترکى در اردبیل رایج میگردد و از این زمان زبان ترکى در این استان ماندگار میشود و تا امروز نیز باقى مانده است.

در گذشته زبان مردم اردبیل آذرى بوده است که به مرور زمان با زبان فارسى و ترکى آمیخته شده است و هم اکنون به جز در برخى از روستاهاى خلخال، اثرى از زبان آذرى وجود ندارد. مردم اردبیل در حال حاضر به زبان ترکى تکلم مینمایند و زبان فارسى نیز در بین آنها رایج است. از این رو می‏توان آنها را ذولسانین دانست. مکاتبات مردم و برنامه تحصیلات در مدارس به زبان فارسى انجام مى‏شود و جوانان این استان با فارسى آشنایى کامل دارند.

برخى از واژه‏ هاى رایج در زبان اردبیلى عبارتند از:

درده جر: فرد مریض و لاغر و ضعیف.
وریان: بند آب.
کوشن: کشتزار.

در سال ۱۳۶۵ در …مشاهده کامل متن حدود ۴۶/۵۸ درصد جمعیت استان زبان فارسى را یاد نداشتند و ۴۸/۴ درصد فقط فارسى را میفهمیدند و ۶۳/۳۶ درصد نیز می‏توانستند به زبان فارسى سخن بگویند.
همچنین در برخى نقاط استان مثل امامرود، شهر کلور خلخال و روستاهاى اطراف آن زبان تاتى ـ آمیخته‏اى از زبان‏هاى طالشى، کردى و مازندرانى و در برخى نقاط مثل دهستان عنبرآباد شهرستان نمین گویش طالشى رایج است.

 

 

دارالترجمه رسمی در اردبیل دادگستری وزارت خارجه مترجم رسمی

دارالترجمه رسمی در اردبیل دادگستری وزارت خارجه مترجم رسمی